Friday, June 26, 2009

باز شدن بکارت

یه روز داییم اینا که شیراز میشینن اومدن تهران.من دو تا پسر دایی دوقلو دارم به اسمای بابک و رامک.مامانم و زنداییم میخواستن برن بیرون.داییمم با بابام رفته بودن کارخونه بابام. من و پسر داییام موندیم تو خونه.داشتیم یه فیلم میدیدیم که رسید به یه جای صحنه دارش.یه دفه دیدم کیر پسر داییام راست شد.کیراشون که از زیر شلوار زده بود بیرون حسابی کلفت بود.هوس کردم امتحانشون کنم.بلند شدم رفتم تو اتاقم و شلوارمو دراوردم و یه دامن کوتاه پوشیدم وبرگشتم بین دو تا شون نشستم.یه نیگایی به من کردن و دیدم که نگاشون چرخید رو پاهام.دستاشونو گرفتم و گذاشتم رو پاهام اوناام از خدا خواسته شروع کردن به مالیدن. کم کم حشرم زد بالا . بلند شدم و تیشرت و دامنمو دراوردم.سینه هامو از سوتینم کشیدن بیرون و مشغول خوردن شدن.همینجوری که داشتن سینه هامو میخوردن شورتمو دراوردم و با کون نشستم رو کیر بابک.رامک هم چرخید جلومو رفت پایین و شروع کرد به خوردن کسم.یه کمی که خورد بلند شد و پاهامو داد بالا و گذاشت تو کسم.یه کم که فشار داد جیغم دراومد و بعدش پردم پاره شد.باورم نمیشد که چه اتفاقی افتاده. کیرشو که خونی شده بود اورد بیرون.یه کم با وحشت نگام کرد و بعد گفت دیوونه چرا نمیگی که باکره ای؟گفتم مهم نیست.بلاخره که باید پاره میشد .بهتر که تو زدیش نه یه غریبه.خندش گرفت. گفت بیا بریم بشوریم.رفتم دستشویی و خونای کسمو شستم و برگشتم.این دفعه نوبت بابک شد که بذاره تو کسم و رامکم گذاشت تو کونم.از هر دو طرف ارضا شدم.به قول معروف کس وکونمو یکی کردن.بلند شدن نشستن ومنم خم شدم روشون و شروع کردم به خوردن و جق زدن براشون.بعد چند دفعه که دهنمو از این کیر به اون یکی چرخوندم آبشون اومد.بعدش من رفتم بالا و حموم کردم.اونا ام رفتن حموم پایین.وقتی از حموم اومدم بیرون دیدم مامانم و زنداییم برگشتن.مامانم گفت به شما سه تا خوش گذشت.من فوری گفتم اره حسابی.بابک خندید و یه چشمک بهم زد