Thursday, May 7, 2009

سکس با عمو و زن عمو

من یه عمو دارم که چند سالی از خودم بزرگتره و با یکی از دوستای هم کلاسی من ازدواج کرده.دو سال پیش با عموم و همین دوستم که زن عموم میشه رفتیم ویلامون.اونروز بعد از ظهر تصمیم گرفتم برم آبتنی تو استخرمون.بیکینی پوشیدمو رفتم تو آب و بعد چند دقیقه اومدم بیرون.روی یکی از تخت استخریامون دراز کشیدم و داشتم آفتاب میگرفتم که زن عموم اومد تو حیاط. وقتی به من رسید یه کم نیگام کرد.احساس کردم که نیگاش متفاوته.یه دفعه گفت چه تن سکسی داری بعدشم اومد طرفمو همونجوری که دراز کشیده بودم سینه هامو کشید بیرون و شروع کرد به خوردن و مالیدن.یه کم که این کارو کرد حشرم زد بالاو لباساشو دراوردم و کشیدمش رو خودم ویه لب جانانه ازش گرفتم.یه کم رفت پایین و مشغول خوردن کسم شد همینجور که داشت کسمو میخورد یه دفعه عموم از راه رسید .زنعموم نیگاش کرد و یه دفعه گفت بفرما.عموم اومد جلو ویه دستی به سینه هام کشید بعدم همونجوری منو بغل کرد و برد روی تخت دونفره توی خونه .زنعمومم پشت سرمون اومد.بعد عموم شروع کرد به خوردن کس منو زنعموم هم کسشو گذاشت جلوی دهن من .منم مشغول خوردن کسش شدم. تو همین حین عموم پاهامو واز کرد وکیرشو کرد تو کسم.زنعموم هم همونجوری که کسشو میخوردم دو تا انگشتی کرد توی کونم .عموم از توکسم کشید بیرون .دست زن عموم رو از تو کونم درآورد و منو برگردوند و کیرشو کرد تو کونم .یه کم که عقب جلو کرد ابم اومد.بعدش عموم رفت سراغ زنعموم وزنعموم همونجور که داشت به عموم میداد مشغول خوردن کس من شد .یه دفعه اب کسمم سرازیر شد.بعدش من و زن عموم دو تایی مشغول ساک زدن واسه عموم شدیم.یه چند دقیقه ای که ساک زدیم ابش اومد.بعد از اونروز هر وقت میرم خونه عموم اینا باهاشون سکس دارم.

Sunday, May 3, 2009

تجربه اولین سکس

این خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم بر میگرده به زمانی که من شونزده ساله بودم.اون سال با پدرم اینا رفته بودیم ویلامون تو فریدون کنار.اونروز بعد از ظهر از ویلا در اومدم تا تو جنگل کمی گردش کنم. بعد از مدتی تو جنگل گشتن به یه جای خلوت رسیدم.اونجا یه نهر آب بود.نشستم پاچه های شلوارمو دادم بالا و پاهامو گذاشتم تو آب. در همین حین صدای پای یه اسب شنیدم.وقتی برگشتم دیدم یه پسر خیلی خوشتیپ یکم اونور تر داره با اسبش رد میشه. از تیپش معلوم بود که از بچه هاییه که همون اطراف ویلا دارن.شیطنتم گل کرد و یه سوت زدم. برگشت ونیگام کرد. خودمو زدم به اونراه.از اسب پیاده شد و به طرفم اومد. سلام کرد منم یه جور تابلویی برگشتم گفتم من از اون دخترایی نیستم که جواب سلام پسرای غریبه رو بدم.خندید رفت و اسبشو به یکی از درختا بست وبرگشت. اومد و کنارم نشست.خودمو یه کم کشیدم اونورتر.با بی خیالی خاصی یه سیگار از جیبش دراورد و روشن کرد.بعدشم اونو به طرفم دراز کرد.ازش گرفتم و یه پک زدم. ولی چون سیگاری نبودم در جا به سرفه افتادم. اونم سیگارو ازم گرفت و بعدش دوباره خودشو بهم نزدیک کرد. دستشو گذاشت روی رونمو شروع کرد آروم آروم مالیدن.یه کم ترسیدم ولی سعی کردم خودمو بی خیال نشون بدم. بعد با اون یکی دستش یواش شروع کرد به باز کردن دکمه های مانتوم. بعدشم سرشو اورد جلو و ازم لب گرفت.نفهمیدم کی دراز کش شده بودم.پیرنمو دراورد و مشغول ور رفتن با سینه هام از روی سوتین شد. دستمو بردمو زیپ شلوارشو باز کردم و دستمو کردم تو شرتشو کیرشو گرفتم و شروع کردم با مالیدن.بعدشم با اون یکی دستم شلوار و شورتمو با هم کشیدم پایین.سوتینمو دراورد و مشغول خوردن سینه هام شد. در همون حال با انگشتاش با کسم ور میرفت.دیگه داغ کرده بودم که منو به بغل چرخوند و همونجور که با یه دست با سینمو وبایه دست دیگه با کسمو لای پاهام ور میرفت کیرشو کرد توی کونم.اولش خیلی درد گرفت توری که یه جیغ کوتاه کشیدم.یواش یواش کیرشو فشار داد تو. شروع کرد به عقب جلو کردن کیرش.پاهام بی حس شده بود .دیگه هیچی نمیفهمیدم بجز لذت کیری که تو کونم بود.به اه و اوه افتاده بودم. یه دفعه احساس گرمی خاصی تو کونم کردم .فهمیدم ارضا شدم. کیرشو دراورد و دراز کشید.کیرش هنوز راست بود.چرخیدمو کسمو گذاشتم جلوی دهنش. بعدشم کیرشو گرفتم وشروع کردم به مالیدن وساک زدن.اونم از اونور مشغول شده بود به خوردن کسم.ججولکمو با زبون گرفت و کشید بیرون.اب کسم سرازیر شد .یه کم دیگه ساک زدم تا ابش اومد.تاقطره اخر ابشو خوردم. از روش بلند شدم ولباسامو تن کردم.تا اومدم یه چیزی بگم دیدم پرید پشت اسبشو به تاخت رفت.منم رفتم ویلامون تا دوش بگیرم.